مفیستوفلس

من خودم را بالا می آورم در تصور خالی شما که همواره در بندید بند عقایدی که برایتان قرار داد کرده اند.

مفیستوفلس

من خودم را بالا می آورم در تصور خالی شما که همواره در بندید بند عقایدی که برایتان قرار داد کرده اند.

بدرور آقای شکیبایی

ساعت های زیادی را می توان درباره چیستی وچگونگی هنر و چرایی اهمیت های نهفته در پرداختن به مقوله هنر حرف زد.و کاغذ های زیادی را می توان برای نوشتن در این باره سیاه نمود. همین طور می توان کتابچه بزرگی از چیستی و چگونگی نمونه های مطلوب هنر نوشت. می توان اسامی انسان های زیادی را پشت سر هم و به عنوان نمونه های مطلوب و نا مطلوب هنر یا زندگی هنری آورد. روز های زیادی را هم می توان در جلسات و کنفرانس های مطبوعاتی، علمی و خبری متعددی دور هم گرد آمد و درباره اهمیت فعالیت هنری سخن رانی کرد. می توان بخش نامه های زیادی برای هدایت مسائل مربوط به هنر صادر کرد و هر روز از این دست کار ها هستند که می توان انجامشان داد. نکته ای که در این نوشتار دنبال می شود، حقی است که هنرمندان یک جامعه بر مخاطبان خود دارند. انسان های شیدایی که در پرتو شعور هنری خاص خودشان، نقد الگو های فرهنگی، باز خوانی آن ها، تولید و گسترش الگو های جدید فرهنگی در یک جامعه را بر عهده دارند. 

در این معنا اگر هنر را عبارت از مجموعه ای از فنون بدانیم که در پیوستگی با دانش و خیالِ هنر مند یک دستگاه معنایی یا تصویر را بر اساس زیبایی شناسی فردی و اجتماعی تولید می کند؛ آن گاه هنر مند به عنوان روح حاضر در اثر هنری اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند. در واقع اگر تعریف فوق از هنر پذیرفته شود می توانیم ادعا کنیم که هنر مند به عنوان عنصر فعال فرهنگ عمومی در یک جامعه در ارتباط دو طرفه ای که میان ذهن اش و پدیدار های اجتماعی برقرار می کند جلوه هایی از جریان هویتی جامعه اش را متعین می نماید. این حرکت فعال از طرفی خود تائید و تثبیت کننده وجوه پایدار و اساسی فرهنگ عمومی است و از طرف دیگر به عنوان یکی از عناصر خلاقه فرهنگ، در بازبینی و اصلاح عناصر قدیمی تر فرهنگ متناسب با خواست جامعه ای که هنرمند در آن زیست می کند تاثیری شگرف و ماندگار دارد.

 در این میان اهمیت هنر مند به عنوان یکی از اعضای جامعه، که فارغ از دستور العمل، بخش نامه و دستگاه بلند و حجیم سیاست گذاری در مسئله فرهنگ به طور مستقیم در ارتباط با شهروندان جامعه قرارمی گیرد، در نظر می آید. ارتباطی که تا حد زیادی شکل دهنده بخش مهمی از الگو های فکر و رفتار ایشان را شکل و جهت می دهد. چنان چه از بررسی تاریخ فکر و فرهنگ در سراسر جهان بر می آید، اولین نشانه های گذار فرهنگی از یک حالت به حالت دیگر در آثار هنرمندان یک جامعه پدیدار شده است. این مسئله تا آن حد از اهمیت بر خوردار است که هنر به عنوان نیرو و رابط تاثیر گذاری میان مردم کوچه و بازار و نخبگان سیاسی و اجتماعی گاه مهم ترین عامل تاثیر گذاری فرهنگی و اجتماعی به حساب آمده است.

با توجه به آن چه تا این جا آمد باید هنر مند را به عنوان روح جاری در هنر در نظر گرفت. در واقع هنرمند به عنوان کسی که با انتخاب جایگاه و چگونگی استفاده از تکنیک ها و دانشی که در اختیار دارد به فنون هنری معنایی خاص می بخشد، و همچنین به عنوان یکی از مهم ترین کارگزاران فرهنگ در جامعه باید مورد توجه مخاطبان و نهاد های سیاست گذار در عرصه فرهنگ باشد. شرایطی که به نظر می رسد در جامعه ایرانی تا حد زیادی مغفول مانده است.

هنر مند به عنوان یکی از کارگزاران فرهنگ در جریان حیات اش باید مورد توجه و قدردانی قرار بگیرد. این مسئله از سویی او را در پرداختن، تربیت و بروز توانایی هایش به سبکی که در اختیار فرهنگ عمومی قرار بگیرد مصمم می کند؛ و از طرف دیگر مجموعه دانش و تجربیات او را که منابع اساسی و تاثیر گذار فرهنگی هستند برای نسل های آینده حفظ و ثبت خواهد کرد. این قدر دانی و پاس داشت مقام هنرمند انتقال ارزش ها و هنجار های عمومی پذیرفته شده در یک دوره تاریخی به نسل های بعد را صحیح تر و از مجاری بیشتر- مورد پذیرش شهروندان ممکن خواهد نمود. آن چه در این میان مشخص است چیزی که ما از قدردانی مد نظر داریم متفاوت از ارسال پیام ها و یاد بود هایی است که در ایران معمولاً پس از مرگ یک هنرمند به طور دوره ای و گذرا اتفاق می افتند.

اگر بخواهیم یکی از نمونه های نا صحیح رفتار با هنرمندان را مورد بررسی قرار دهیم به طور مشخص باید به اتفاقاتی که پس از مرگ آقای خسرو شکیبایی بازیگر فعال و با استعداد سینمای ایران افتاد اشاره کنیم. این طور به نظر می رسد که جایگاه فرهنگی و اجتماعی یک هنر مند برخورد مناسب تری را از سوی مسئولان فرهنگی جامعه اقتضا می کند. برگزاری مراسم یاد بود، بزرگ داشت و یا حتی جلساتی در نقد و بررسی عملکرد هنرمندان بزرگ و تاثیر گذار در سال های پختگی و در واقع پایانی عمر هنری شان از یک طرف قدردانی از این هنرمندان خواهد بود و از طرف دیگر جامعه را با کیفیت کار هنری ایشان بیشتر آشنا خواهد کرد. این مسئله هم چنین به افزایش کیفیت کار هنری و انتقال تجربیات هنری به نسل های آینده منجر خواهد شد.

نظرات 3 + ارسال نظر
حسامی پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 http://hesamsara.parsiblog.com/

سلام برشما
عاقل ها شاید دیوانگانی باشند از جنس دیوانه ها وخود نمی دانند
امیدوارم درهر حال موفق باشید

پرستو پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:56

سلام اقای ملک زاده .موفق باشید

جوجو سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1387 ساعت 20:48 http://www.jujujiji.blogfa.com

سلام
به روزم
اگه بیاید جوجو خوشحال میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد