مفیستوفلس

من خودم را بالا می آورم در تصور خالی شما که همواره در بندید بند عقایدی که برایتان قرار داد کرده اند.

مفیستوفلس

من خودم را بالا می آورم در تصور خالی شما که همواره در بندید بند عقایدی که برایتان قرار داد کرده اند.

پوپولیسم

شاید یکی از بغرنج ترین کار هایی که در حوزه های مربوط به اندیشه های سیاسی می توان انجام داد، تعریف معنای کاملی از مفاهیم و اصطلاحت باشد. چرا که هر بار یک دستگاه نظری درباره شکل های نهایی حکومت داری توسط یک دانشمند علوم سیاسی تبیین شده است در دو حوزه تعیین های متفاوتی را تجربه کرده است. به بیان بهتر، هر گونه تلاش برای تبیین نحوه های مختلف کنش سیاسی ،  حداقل در دو حوزه با خوانش هایی متفاوت مواجه است.

شاید یکی از بغرنج ترین کار هایی که در حوزه های مربوط به اندیشه های سیاسی می توان انجام داد، تعریف معنای کاملی از مفاهیم و اصطلاحت باشد. چرا که هر بار یک دستگاه نظری درباره شکل های نهایی حکومت داری توسط یک دانشمند علوم سیاسی تبیین شده است در دو حوزه تعیین های متفاوتی را تجربه کرده است. به بیان بهتر، هر گونه تلاش برای تبیین نحوه های مختلف کنش سیاسی ،  حداقل در دو حوزه با خوانش هایی متفاوت مواجه است. در یک طرف، چون متونِ در دست موضوع فهم و بازخوانی اندیشمندان سیاسی هستند، همواره در معرض تفسیر، تجدید نظر و باز خوانی مفاهیم اند؛ و از طرف دیگر اجرای اندیشه های گوناگون در عرصه عمل خود مستلزم تطبیق آن ها با شرایط ویژه اجتماعی در واقعیت یک جامعه است.

از این جهت، پوپولیسم مفهومی متناقض است که در طول سالیان گذشته تعیین های گوناگونی در حوزه اندیشه و در زندگی سیاسی داشته است. این پیچیدگی و ابهام را به طور مشخص در برخوردی که آیزا برلین و ارنستو لاک لائو با آن داشته اندمی توان مشاهده کرد. بر اساس نوع نگاه لاک لائو به پوپولیسم، امکان ارائه یک تعریف مشخص از پوپولیسم تقریباً غیر ممکن است. گستردگی جنبش هایی که به این نام خوانده شده اند و تنوع شکل های تعین یافته از این مفهوم چنان است که می توان گفت پوپولیسم هر چیزی هست و هیچ چیز نیست.

به هر حال سعی ما در این نوشتار بر آن خواهد بود که تا حد ممکن تصوری از خصوصیت های اصلی جنبش های پوپولیستی ارائه دهیم تصوری که بر اساس آن یک نوع از جنبش های اجتماعی قابل شناخت باشد.

اگر از دریچه نگاه پل تارگات به پوپولیسم بنگریم باید تائید کنیم که این جنبش به طور کلی شش درون مایهه اساسی دارد؛ که به طور کلی عبارتند از:

دشمنی پوپولیست ها با نظام سیاسی مبتنی بر نمایندگی؛

هم ذات پنداری پوپولیست ها با کانون آرمانی درون جامعه ای که مطلوب می پندارند؛

بی بهرگی ایدئولوژی پوپولیسم از ارزش های بنیادین؛

واکنش تند پوپولیسم به احساس وقوع بحرنی حاد؛

تگناهای بنیادین پوپولیسم که آن را محدود می کند؛

تاثیر پذیری و هم رنگی پوپولیسم با محیط خود؛

با توجه به این خصوصیت های کلی است که می توان پوپولیسم را نوعی از واکنش دفاعی یک جامعه به شرایط بحرانی و یا شرایطی که در آن تصور بروز بحران وجود دارد. همچنین نباید از نظر دور داشت که پوپولیسم جنبشی عمیقاً ضد نهاد و نهاد گرایی است.دور زدن سازمان ها و نهاد های اجتماعی عاملی است که از یک طرف، به عنوان یک عنصر درونی، موفقیت پوپولیست ها را نزدیکی به مردم فرآهم می آورد و از طرف دیگر زمینه های گذار از شرایط پوپولیستی را فرآهم می کند.

به بیان کامل تر"پوپولیسم واکنشی به اندیشه های نهاد ها و روش های نظام سیاسی مبتنی بر نمایندگی است و در مقابل احساس وقوع بحرن به تجلیل پنهان یا آشکار از کانون آرمانی خود می پردازد؛ با این همه به دلیل فقدان ارزش های بنیادی عمومی تاثیر پذیر است و ویژگی محیط خود را می گیرد و عملاً پدیده ای گذرا است. پوپولیسم ستایش گذرا، متولن، و سیاست ستیزانه کانون آرمانی در مواجه با بحران است."

به طور کلی  تنوع جنبشهای پوپولیستی در طول تاریخ دشواری مقایسه میان آنها را بدون آنکه به تحلیلی مشترک بیانجامد، نشان میدهد. اگر دوران مدرن را در نظر بگیریم، به نظر میرسد که تجارب روسیه، آمریکا و آمریکای لاتین از همه شاخصتر باشند.

منابع:

-        پوپولیسم، پل تارگات، ترجمه حسن مرتضوی، انتشارات آشیان، پاییز 81

-   آیا باید از پوپولیسم ترسید؟، الکساندر دورنا، پروفسور در دانشگاه کان و نویسنده کتاب le Populisme, PUF,paris 1999، ترجمه حسن گلریز


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد